وسیله توجیه گناه!
گاهى بعضى از حالات روحى، روانى وسیله ى توجیه گناه قرار میگیرد. مانند:
1- یاس و ناامیدى، میگوید: ما دیگر در گناه غرق شده ایم، آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب. دیگر امید نجات نیست. یا مانند اینکه کسى که سن و سالى از او گذشته و هنوز قرائت نماز را نمیداند، به او میگویى بیا و قرائت نماز را یاد بگیر، میگوید: از ما دیگر گذشته من بیسواد هستم، نمیتوانم یاد بگیرم.
2- عادت به گناه، مثلًا به سیگار و تریاک عادت کرده، میگوید: من دیگر نمیتوانم ترک آن کنم. اگر روزى هزار تومان به او بدهى تا سیگار را ترک بکند، ترک میکند، تا صد روز هم اگر روزى هزار تومان به او بدهى سیگار نمیکشد و این دلیل بر آنست که اگر اراده کند، میتواند ترک کند.
در عین حال خود را مسلوب الاراده فرض میکند و گناه خود را به توجیهِ عادت کرده ام، ادامه میدهد.
3- خجالت بیجا، میگویى نهى از منکر واجب است و ترک آن حرام و گناه میباشد، چرا فلانى را نهى از منکر نمیکنى؟ میگوید: خجالت کشیدم، نخواستم رنجیده خاطر شود.
4- عقده اى شدن، میگویى بچه ات را تربیت کن، نگذار ولگرد شود، میگوید: اگر او را کنترل کنم میترسم عقده اى شود. و با این توجیه از مسئولیت تربیت بچه شانه خالى میکند.
5- مزاح و شوخى، مسخره میکند که از گناهان زشت است، ولى میگوید: شوخى کردم و با این توجیهِ شوخى کردم، گناه خود را میشوید.
6- میگویى پدرت یا برادرت راه کفر میرود، آنها را به دوستى نگیر.
میگوید: پدر است، برادر است، مگر میشود آنها را ترک کرد!؟
و از این قبیل بهانه ها که در گفتار و رفتار روزانه دیده و شنیده میشود.
قرآن در ردّ اینگونه توجیهات خوددرآورده و وسوسه گر، میفرماید:
«قل ان کان آباؤُکم و
أبناؤُکم و اخوانُکم و ازواجُکم و عَشیرتُکم و اموالٌ اقترفتُمُوها و تِجارَةً
تَخشَونَ کسادها و مساکن تَرضَونها احبُّ الیکم من اللّه و رسولِه و جِهاد فى
سبیلهِ فَتَربَّصوا حتّى یَاتى اللّه بِامرِه و اللّه لا یَهدِى الْقَوم
الفاسِقین»
«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه ى شما و اموالى که بدست آورده اید، و تجارتى که از کسادش بیم دارید، و مسکن هاى مورد علاقه ى شما، در نظرتان از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیت گنهکار را هدایت نمیکند.»
7- بعضى گنهکاران، نخست گناه را جایز مىکنند و سپس آن را انجام میدهند، مثلًا با توجیهِ غیبتش نباشد، غیبت میکنند و یا شخصى را طورى معرفى میکنند که غیبتش جایز است، سپس تحت این پوشش او را غیبت میکنند.
نقل میکنند: مرحوم آیت اللَّه العظمى سید محمد حجّت قدس سره (صاحب مدرسه حجتیه قم) گفته بود، از آنها که غیبت مرا کرده اند، میگذرم ولى غیبت بعضى از طلاب را نمیبخشم. زیرا آنها اوّل میگویند غیبتش جایز است بعد مرا غیبت میکنند.
ریشه ى این گونه توجیهات آن است که انسان گنهکار میخواهد، جلو راهش باز باشد و بدون هرگونه مسئولیتى گناه کند، و آزادانه به هر گونه هوسرانى دست یازد.
مثلًا اعتقاد به معاد و حساب و کتاب روز قیامت، یکى از عوامل بازدارنده گناه است، انسان توجیه گر براى اینکه آزادانه گناه کند، به انکار معاد برمیخیزد و در برابر دلایل استوار اثبات معاد، به هر دسیسه اى متوسل میشود.
چنانکه در قرآن میخوانیم:
«بل یُریدُ الانسانُ لِیَفجُر امامَه یَسئَلُ ایّانَ یوم القیامة» «انسان منکر معاد (در برابر دلیلهاى روشن) میخواهد آزاد باشد و گناه کند، (از این رو) میپرسد قیامت کى خواهد بود!؟»
8- افشاگرى، یکى از توجیهات گناه است که گاهى تحت پوشش آن گناه بزرگ آبروریزى، صورت میگیرد. البته افشاگرى در جاى خود درست است، آنها را که وجودشان در جامعه خطرناک است و منتظر فرصت و توطئه هستند، باید افشا کرد ولى نه اینکه با توجیه افشاگرى گناهان پوشیده ى افراد محترم را فاش ساخت و آبروى آنها را ریخت.
برشی از کتاب : گناه شناسی نوشته استاد قرائتی صفحه 173