الف سین

سلام خوش آمدید

۳۲ مطلب با موضوع «خواندنی ها :: برشی از کتاب» ثبت شده است

گاهى بعضى از حالات روحى، روانى وسیله‏ ى توجیه گناه قرار می‏گیرد. مانند:

1- یاس و ناامیدى، میگوید: ما دیگر در گناه غرق شده‏ ایم، آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب. دیگر امید نجات نیست. یا مانند اینکه کسى که سن و سالى از او گذشته و هنوز قرائت نماز را نمی‏داند، به او میگویى بیا و قرائت نماز را یاد بگیر، می‏گوید: از ما دیگر گذشته من بی‏سواد هستم، نمی‏توانم یاد بگیرم.

2- عادت به گناه، مثلًا به سیگار و تریاک عادت کرده، می‏گوید: من دیگر نمیتوانم ترک آن کنم. اگر روزى هزار تومان به او بدهى تا سیگار را ترک بکند، ترک میکند، تا صد روز هم اگر روزى هزار تومان به او بدهى سیگار نمیکشد و این دلیل بر آنست که اگر اراده کند، می‏تواند ترک کند.

در عین حال خود را مسلوب الاراده فرض میکند و گناه خود را به توجیهِ عادت کرده ‏ام، ادامه میدهد.

3- خجالت بیجا، می‏گویى نهى از منکر واجب است و ترک آن حرام و گناه میباشد، چرا فلانى را نهى از منکر نمیکنى؟ میگوید: خجالت کشیدم، نخواستم رنجیده خاطر شود.

4- عقده اى شدن، میگویى بچه‏ ات را تربیت کن، نگذار ولگرد شود، میگوید: اگر او را کنترل کنم می‏ترسم عقده ‏اى شود. و با این توجیه از مسئولیت تربیت بچه شانه خالى میکند.

5- مزاح و شوخى، مسخره می‏کند که از گناهان زشت است، ولى میگوید: شوخى کردم و با این توجیهِ شوخى کردم، گناه خود را می‏شوید.

  • الف سین

و امّا علم طبّ و دوا سازی: در عظمت تدریس و تعلیمش و شهرتش همین بس که تا همین اواخر طبّ منحصر به فرد از روی خمسۀ یونانی و از روی طبّ ابو زکریّای رازی بوده است. حکماء و اطبّای برجسته و بصیر و خبیر و حاذقی را که در هر شهر و کوی و برزن داشتیم، که از روی کتب ادویه همچون قَرابادین کبیر و سائر کتبی که در این زمینه بود، برحسب تشخیص مرض از دواهای یونانی یعنی عقاقیر و ادویۀ گیاهی و پاک کردن مزاج بوسیلۀ مُنضِج (دوائی که خلط و مادّه را بپزد و مهیّای دفع کند) و سپس مُسهِل، با نظم مشخّص و ترتیب معیّنی مشغول به مداوا و معالجۀ امراض می‌شدند، هنوز فراموش ننموده‌ایم.

کتاب «قانون» بوعلیّ یکی از کتب معروفی بود که باید خوانده میشد. و علاوه هر استادی بر روش معالجۀ خاصّی که داشت شاگردان خود را تربیت میکرد، و کتاب دیگری را که طبق آن منهج بود تدریس مینمود. و علاوه شاگردان را از اوّل کار در محکمه (مطبّ) خود میآورد، و انواع و اقسام مرضها را عملاً به آنها نشان میداد، و طریق معالجه و مقدار دوا را نیز نشان میداد. کتاب «قانون» را تا همین أخیراً در اروپا برای شاگردان پزشکی، درس میدادند.

  • ۵ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
  • الف سین

آزادى معنوى یعنى چه؟ انسان یک موجود مرکب و داراى قوا و غرایز گوناگونى است. در وجود انسان هزاران قوه نیرومند هست. انسان شهوت دارد، غضب دارد، حرص و طمع دارد، جاه طلبى و افزون طلبى دارد. در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقى دارد. انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش‏ ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن است یک آدم برده و بنده باشد؛ یعنى ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبى خودش باشد و ممکن است از همه اینها آزاد باشد.

ممکن است انسانى باشد که همان‏طور که از نظر اجتماعى آزادمرد است، زیر بار ذلت نمیرود، زیر بار بردگى نمی‏رود و آزادى خودش را در اجتماع حفظ می‏کند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادى خود را حفظ کرده باشد، یعنى وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد. این آزادى همان است که در زبان دین «تزکیه نفس» و «تقوا» گفته مى‏شود.

آیا ممکن است بشر آزادى اجتماعى داشته باشد ولى آزادى معنوى نداشته باشد؟

یعنى بشر اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولى درعین حال آزادى دیگران را محترم بشمارد؟.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
  • الف سین

مشکل اصلی خیلی از دختر خانم ها و آقا پسرها آن است که قبل از انتخاب همسر ، خودشان را انتخاب نکرده اند . انتخاب خویش ؛ یعنی انتخاب مسیر زندگی ؛ یعنی انتخاب آنچه ، بهانه نفس کشیدن ما است . چه پسر و چه دختر ، باید کسی را برای زندگی انتخاب کنند که در زندگی ، بدنبال همان چیزی بگردد که خودش به دنبال آن می گردد ؛ در زندگی چیزهایی برایش مهم باشد که برای خودش اهمیت دارد .
برای مشاوره ازدواج می آید و می گوید : کسی به خواستگاری من آمده ؛ شغلش فلان و خانواده اش چنین و تیپ و ترکیبش آن چنان و عقایدش این و آن . منتظر است که من هم نظر خودم را بگویم . من هم می گویم : خودت چگونه هستی و به دنبال چه می گردی ؟ اگر معنویت ، جزء زندگی او هست ، تو هم این گونه ای ؟ اگر کار فرهنگی از دغدغه های اصلی زندگی اوست ، تو هم این چنینی ؟ اگر پول ، حرف اول و آخر را در زندگی او می زند ، در زندگی تو چه چیزی حرف اول و آخر را می زند ؟ اگر جلب نظر مردم در زندگی ، رکن زندگی او است ، رکن زندگی تو هم هست ؟ و ... .

  • ۴ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
  • الف سین

آیا دموکراسى غربى، در جامعه اسلامى مى تواند اجرا شود؟
در ابتدا ببینیم دموکراسى، به چه معناست و چگونه در غرب به وجود آمد.
دموکراسى به معناى حکومت مردم بر مردم یا «مردم سالارى» است. دموکراسى جدید در غرب، هنگامى شروع شد که متدینین غربى متوجه شدند آئینى که به نام مسیحیت در دست آنهاست، کارآیى و قابلیت آن را ندارد که در تمام جنبه هاى زندگى انسان بویژه در زندگى اجتماعى نقش داشته باشد و قانونگذارى نماید. از این رو مشکل را بدین گونه حل کردند که حوزه کاربرد دین و حکمرانى خدا محدود به زندگى فردى انسان و چگونگى رابطه او با خدا باشد. آنها حاکمیت دین را در مسائل اجتماعى و سیاسى نپذیرفتند به عبارت ساده تر، دین کارش این شد که بگوید: نماز بخوان؛ دعا بکن؛ توبه و مناجات بنما؛ و اما اینکه بگوید حکومت چگونه باید باشد، سیاست چیست، قضاوت کدام است و یا نظامهاى ارزشى جامعه بر چه مبنایى است، ربطى به دین ندارد و به صلاح خداست که در این مسائل مهم بشر دخالت نکند!
بدین ترتیب دنیاى غرب،تکلیف خود را با دین مسیحیت که تحریف شده بود، روشن کرد و در مسائل سیاسى و اجتماعى و اقتصادى خیال خود را از خدا راحت کرد. آن گاه این مسأله براى غربیها مطرح شد که پس از گرفتن حکومت از دست خدا، آن را به چه کسى بسپاریم؟ متفکران غربى به دو راه حل رسیدند:
نخست آنکه

  • ۱ نظر
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۰
  • الف سین
الف سین

خرمشهرها در پیش است ...
"کسی می‌تواند از سیم ‌خاردار دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس خود گیر نکرده باشد"
شهید چیت‌سازیان

آخرین نظرات